تعداد صفحات:47 نوع فایل:word فهرست مطالب: مقدمه فصل اول – تعاریف مبحث اول – تعریف شرط مبحث دوم – تعریف شرط ضمن عقد مبحث سوم – شرط ضمنی مبحث چهارم – رابطه شرط با عقد مبحث پنجم – التزام به انجام شرط مبحث ششم – شرایط صحت ضمن عقد فصل دوم – شروط باطل غیرمفسد عقد بخش اول – تقسیم شروط مبحث اول – شروط باطل غیرمبطل گفتار اول – شرط نامقدور گفتار دوم – شرط بی فایده گفتار سوم – شرط نامشروع بخش دوم – آثار بطلان شرط فصل سوم – شروط باطل مفسد عقد بخش اول – شروط باطل و مبطل مبحث اول – شروط مجهول مبحث دوم – شرط خلاف مقتضای عقد مبحث سوم – شرط خلاف مقتضای ذات عقد مبحث چهارم – شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد فصل چهارم – شروط صحیحه بخش اول – اقسام شروط صحیحه مبحث اول – شرط صفت گفتار اول – شرط صفت ناظر به کیفیت گفتار دوم – شرط صفت ناظر به کمیت مبحث دوم – شرط نتیجه مبحث سوم – شرط فعل گفتار اول – شرط دادن رهن گفتار دوم – شرط دادن ضامن بخش دوم – آثار فسخ عقد اصلی فهرست منابع
مقدمه: در زبان فارسی کلمه حقوق بدو معنی استعمال میشود الف) مجموع مقرراتی که بر افراد یک جامعه در زمان معین حکومت میکند. انسان موجود عاقلی است و از آغاز کار به خوبی تشخیص داد که تمام اجتماع او با هرج و مرج و زورگویی امکان ندارد و به ناچار باید قواعدی بر روابط اشخاص از این جهت که عضو جامعهاند حکومت کند و ما امروز مجموع این قواعد و مقررات را حقوق مینامیم. خصوصیت قواعد حقوقی در این است که اجرا آن از طرف جامعه تضمین شده و هیچکس یارای تجاوز به آن را ندارد و از همین جا تفاوت اساسی حقوق و اخلاق نیز ظاهر میگردد. حقوق را به معنایی که گفته شد حقوق ذاتی هم مینامند. ب) برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع حقوق موضوعه برای هر فرد امتیازاتی در برابر دیگران میشناسد و توانایی خاصی به او اعطا میکند که حق مینامند و جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته میشود. سپس حق حیات، حق مالکیت، حق ابوت، نبوت و حق زوجیت و امثال آن به اعتبار معنی اخیر است ولی کلمه حقوق به معنی اول همیشه به جمع استعمال میشود و برای نشان دادن مجموعه نظامات و قوانین است: از قبیل حقوق ایران حقوق مدنی، حقوق بین المللی، حقوق اسلام. درحقیقت روابط بین افراد در اجتماع همواره بر مقررات و قواعدی استوار است که جامعه به آن ها به نظر احترام مینگرد. آن مقررات و قواعد، موارد عوامل عدیده و اجتماعی است که بسیاری از آن ها در ادوار متمادی مورد عمل قرار گرفته و در اثر تکرار عمل، افراد که به آن انس پیدا نموده و رعایت احترام آن را لازم میدانند. درجه احترامی که جامعه به هر یک از مقررات و فوائد اجتماعی میگذارد متناسب با قوه تاثیر عاملی میباشد که موجب پیدایش آن شده است.